سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امراض روحی

سه شنبه 94/12/25
2:2 عصر
مسلمان

?امراض روحی :?


 خودباختگی شخصیتی (یا خودکم‌بینی) که یک بیماری خطرناک بوده و روانپزشکان آن را به وسیله قرص و آمپول معالجه می‌کنند که به ندرت مؤثر واقع می‌افتد، و مریضی به صورت کامل رفع نمی‌گردد، در حالیکه تعداد زیادی از این بیماران از طریق رقیه شرعی، سلامتى خود را به صورت کامل بازیافته‌اند.

?وسواس بودن:?

 یکی از بیماریهایی که معمولاً جنیان عامل آن هستند، تا به این طریق ارتباط بین بنده را با پروردگارش از بین ببرند که از وسواس بودن در وضو شروع شده و به مسایل عقیده منتهی می‌گردد.

?وسواس دو گونه است: فکری و حسی.?


?علاج وسواس فکری:?

 این وسواس با ذکر خدا و عدم توجه به وسوسه‌ها و مخالفت با آنها و پناه بردن به خدا از شیطان، و تف کردن به سمت چپ معالجه می‌شود. شخص بیمار باید از طریق ذکر خدا، کردار سودمند و همنشینی با دوستانش و بجا آوردن صلة رحم، وقتی برای وسوسه شدن برای خود باقی نگذارد.
?وسواس حسی: ?

در نزد روان‌شناسان به وسواس اجبارى شدید معروف بوده و از وسواس فکری شدیدتر و به گونه‌ای است که دردهایی پراکنده در همه بدن احساس می‌شود.
علاج وسواس حسی: علاوه بر شیوه‌هایی که برای معالجه وسواس فکری گفتیم باید معالجه حسی نیز بشود؛ یعنی باید با دیدار اقوام و همنشینی با دوستان و صله رحم کسالت را از خود دور کند، و با شستن بدن با آب سرد، ورزش، سفر، اشاعه حسن ظن و خوش‌بینی از طریق تبسم و راضی شدن به قضا و قدر الهی جریان خون را فعال‌تر گرداند.سردیجات نخورند وبیشتر گرمی جات استفاده نمایند .چنین بیماری اگر به تقدیر الهی راضی باشد مانند مجاهدی خواهد بود که در راه خدا جهاد می‌کند.
خداوند از زبان ایوب ؛ می‌فرماید: ص: 41].
«(ای محمد!) و به خاطر بیاور (سرگذشت) بنده ما ایوب را، هنگامى که پروردگارش را خواند (و گفت: پروردگارا!) شیطان مرا به رنج و عذاب افکنده است».
(ای محمد!) و به خاطر بیاور (سرگذشت) بنده ما ایوب را، هنگامى که پروردگارش را خواند (و گفت: پروردگارا!) شیطان مرا به رنج و عذاب افکنده است.
خداوند متعال در جواب نمی‌فرماید که برای طرد شیطان ذکر خدا را بکن، بلکه چون ایوب دچار وسواس حسی شده بود، برای معالجه حسی به او می‌فرماید:  [ص: 42].
«(ای ایوب!) پاى خود را بر زمین بکوب! این چشمه آبى خنک براى شستشو و نوشیدن است!».
در اینجا ملاک عمومیت لفظ است نه خاص بودن سبب؛ یعنی این حکم برای همه نافع خواهد بود نه فقط ایوب ؛.
ابوبکر المروذی، شاگرد امام احمد: از ایشان نقل می‌کند که گفت: با ابوعبدالله به مسجد رفتیم، هنگامی که داخل شدیم ابو عبدالله شروع کرد به نماز خواندن، در حالت رکوع دیدم که با دو انگشت به پاهایش اشاره می‌کند، هنگامی که نمازش به پایان رسید، گفتم: ای ابو عبدالله! دیدم در حال نماز خواندن با انگشتانت به جایی اشاره می‌کردی. جواب داد: شیطان به سراغم آمد و گفت: پاهایت را نشسته‌ای، و من با اشاره‌ی انگشتهایم، گفتم: این دو شاهد عادل [پایم] شهادت می‌دهند که شسته‌ام .
استفاده از قرص برای معالجه این بیماری، در صورت اضطرار، اشکالی ندارد چون می‌تواند به صورت موقّت آرامش بیاورد ولی درمان نهایی نخواهد بود، بلکه از درمانهای مادی بوده که شریعت دستور استفاده از آنها را، همزمان با مداوای اساسی که قرآن درمانی باشد، داده است.



آیا مفهوم و معنی تشهد (التحیات) را میدانید.

سه شنبه 94/12/25
1:41 عصر
مسلمان

آیا مفهوم و معنی تشهد (التحیات) را میدانید.
آن تشهد که روزانه چندین بار آنرا در نماز تلاوت میکنید.

بعضی دوستان میگویند که نبی کریم  چرا بر خود سلام میکند.
( اسلام علیک ایها النبی و رحمت الله و برکاته )
بسیار موضوع مهم و دلچسپ است. وقتی بخوانید از نماز لذت خواهید بردید.

قصه شب معراج است. هنگامی که نبی کریم  با جبریل به طرف صدرت المنتها رفتند. در انجا جبریل  به نبی کریم  فرمودند. از اینجا به بعد اجازه ندارم که پیش بروم اگر بروم بالهایم میسوزد. و تو جناب محمد  میتوانی.

هنگامی که جناب نبی کریم  به انجا رسید. اولین محاوره بین الله  و جناب نبی کریم  بود .با الله متعال در پشت عایل روبرو شد. آن وقت جناب نبی کریم  فرمودند.
( التحیات لله و الصلوات و الطیباتو)
تمام تعریف ها. نماز ها. وکلمات نیک برای الله  است.

الله متعال برای خوش آمدید نبی کریم  فرمودند.
( اسلام علیک ایهاالنبی ورحمت الله و برکاته)
سلامتی به تو اى نبی و رحمت و برکت الله بر تو.

در این وقت هم جناب نبی کریم  امتحان خود را فراموش نه کرده بود و به یاد امت خود بود.
پس دو باره فرمودند.
( السلام علینا و علی عبادالله الصالحین)
سلامتی شما بر ما و بر بندگان صالح.

و قتی که جبریل  و دیگر ملایک این محاوره را شنیدند. آنها هم صدا زدند.
( اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله)
شاهدی میدهیم که نیست هیچ معبودی مگر الله.
و محمد فرستاده الله است.
پس حالا تو چی خوشبخت هستی که این محاوره ای زیبا را که در میان الله متعال و رسول گرامی و ملائکه ها شده است تو هر روز در نماز خود میخوانی .
خوشا بحال نماز گذاران ...



پادشاه به نجارش گفت:

سه شنبه 94/12/25
1:36 عصر
مسلمان

 و مطـ??ـالبــ آمـوزنـده


?? پادشاه به نجارش گفت:
    ?? به دلیل بدقولی فردا اعدامت میکنم

?? نجار آن شب نتوانست بخوابد. ??

?? همسر نجار گفت:
?? مانند هر شب بخواب...
   
?? پروردگارت یگانه است و درهای گشایش بسیار ??

?? کلام همسرش آرامشی بر دلش ایجاد کرد و چشمانش سنگین شد و خوابید ??

?? صبح صدای پای سربازان را شنید...

?? چهره اش دگرگون شد و با ناامیدی، پشیمانی و افسوس به همسرش نگاه کرد که دریغا باورت کردم .

 ?? با دست لرزان در را باز کرد و دستانش را جلو برد تا سربازان زنجیر کنند.

?? دو سرباز با تعجب گفتند:
? پادشاه مرده و از تو میخواهیم تابوتی برایش بسازی.

?? چهره نجار برقی زد و نگاهی از روی عذرخواهی به همسرش انداخت ??

?? همسرش لبخندی زد و گفت :
?? مانند هر شب آرام بخواب، زیرا پروردگار یکتا هست و درهای گشایش بسیارند.

?????????????
?? فکر زیادی انسان را خسته می کند.
? درحالی که خداوند تبارک و تعالی مالک و تدبیر کننده کارهاست.?
? ساعت زندگیت را به افق آدمهای ارزان قیمت کوک نکن:
         ?? یا خواب می مانی..
              ?? یا از زندگی عقب..



ساحر کیست

سه شنبه 94/12/25
1:22 عصر
مسلمان

? ساحر کیست ?


ساحر فردیست از انسانیت بدور،ایمان به خدا ندارد،دوست و هم پیمان ابلیس در روی زمین می باشد.(نماینده شیطان)
میان بندگان خدافتنه ایجاد می کند،وجدانش بیدار نیست. ودرواقع نماینده؛ابلیس می باشد؛تا نورانیت را تبدیل به ظلمت کند و همه آنها در دائره شیطانی هستند ،این؛دائره دارای چندین ستون می باشد که در  راس شان ابلیس لعین می باشد.
ادامه دارد...

?راه های شناخت ساحر?



اگر علامت های زیر را  درشخصی که معالجه و درمان می کند،مشاهده کردید بدانید؛ یا او ساحر است یا ندانسته از روی جهل کار سحری انجام می دهد که بایدبه او تذکر داد تا توبه کرده  قبل از اینکه مرتکب کارهای شرکی و کفری شود.

1-از مریض اسمش و اسم مادرش را می پرسد.
2-آثار مریض همانند(لباس،کلاه،روسری،زیرپوش،مو،ناخن و...)راطلب می کند.
3-بعضی اوقات حیواناتی را به صفات مشخصی طلب می کند تا آن را ذبح کند وهنگام ذبح نام خدا را نمی آورد و چه بسا خون آن  حیوان را به جاهایی از بدن مریض که درد می کند می کشد،یا آن حیوان را در خرابه ای می اندازد
4-درخواست پارچه یا اشیاء سیاه می کند.
5-برگه دعا به مریض می دهد؛ که روی آن مربع هایی کشیده شده وداخل مربع ها حروف یا  اعدادی وجود داردوممکن است جهت فریب افراد در اطراف برگه آیات قرآن بنویسد.
6-از فرد می خواهد مدت معینی از مردم دوری کرده و دراتاقی تاریک  وکم نور بماند.
7-از مریض طلب می کند که مدت معینی از آب استفاده  نکندواین دلالت بر این می کند که جن این ساحر مسیحی است.
8-به مریض چیزهایی می دهد تا آن را در زمین دفن کرده، ویا جایی معین پنهان  نماید.
9-برگه  هایی  به  مریض می دهد تا آن را سوزانده   ویا  بخور کند.
10-بعضی اوقات ساحر به  مریض از نامش ونام شهرش و مشکلی که بخاطرش آمده است خبر می دهد.
11-بعضی  اوقات از مریض چیزهایی را طلب می کند (همانند:موش یتیم،گربه کور و...)وزمانی که مریض نتوانست آن را پیدا کند از او پول طلب می کند.
12ممکن است به ظاهر قرآن بخواند ولی در میان آیات جملاتی نامفهوم برگرفته از سحر و جادو زمزمه کندوقرآن برای فریب دادن شما تلاوت کند.

خواهشی که ازتون  دارم برادرانم و خواهرانم اگر سلامتی خودتون وخانوادتون براتون مهمه پیش این ساحران ،رمالان،عرافان،فالگیران نروید.
70درصد مریض های ما کسانی هستند که با پای  خودشون پیش اینها مراجعه نمودند و دچار مشکل شده اند



??آیات شریفه برای رقیه مخصوص ابطال سحر عبارتند از :

سه شنبه 94/12/25
1:18 عصر
مسلمان

??آیات شریفه برای رقیه مخصوص ابطال سحر عبارتند از :
??سورة الفاتحة
??سورة البقرة از آیه 1 – 5
??سورة البقرة الایة 102 هفت مرتبه
??سورة البقرة از آیه 163 – 164
??سورة البقرة آیة الکرسی آیه 255
??سورة البقرة آخر السورة از آیه 285 – 286
??سورة ال عمران از آیه 18 – 19
??سورة الاعراف از آیه 54 – 56
??سورة الاعراف از آیه 117 – 122 هفت مرتبه ، و این فرموده خداوند تبارک و تعالی را ??سی مرتبه تکرار کند ( وألقى السحرة ساجدین).
??سورة یونس از آیه 81 – 82 این فرموده خداوند تبارک و تعالی را هفتاد مرتبه تکرار (إن الله سیبطله ).
??سورة طه آیه 69 هفت مرتبه
??سورة المؤمنون از آیه 115 – 118
??سورة الصافات از آیه 1 – 10
??سورة الاحقاف از آیه 29 – 32 این فرموده خداوند تبارک و تعالی را هفت مرتبه تکرار کند ( یاقومنا أجیبوا داعی الله ).
??سورة الرحمن از آیه 33 – 36
??سورة الحشر از آیه 21 – 24
??سورة الجن از آیه 1 – 9
??سورة الاخلاص
??سورة الفلق  .
??سورة الناس .



هر گاه از آبی رد شدی

سه شنبه 94/12/25
11:50 صبح
مسلمان

هر گاه از آبی رد شدی که دارد پرنده ای آب می خورد به خاطر رضایت الله از کنارش رد مشو تا او را بترسانی به این امید که قیامت از ترس الله در امان باشی
اگر در راه گربه ای ظاهر شد مسیرت را به خاطر رضایت الله بپیچان تا او را زیر نگیری امید است که الله از مرگ بد نجاتت دهد
و هرگاه خواستی باقیمانده غذایت را بیندازی نیتت را چنان کن که حیوانی از آن بخورد و به خاطر رضایت الله باشد امید است از جایی تو را روزی دهد که گمان نمی کنی

و به یاد داشته باش:
خیر را انجام بده هر چقدر آن را کوچک ببینی تو نمی دانی کدام عمل وارد بهشتت می کند



مادر

سه شنبه 94/12/25
11:49 صبح
مسلمان

?            مادر      ????
 ?? مادر ای تنهاترین شب زنده دار ?? ??
?? مادر ای محبوبه  شب در بهار ?? ??
?? مادر ای دشت شقایق در کویر ?? ??
?? مادر ای عطر حقایق در مسیر ?? ??
?? مادر ای پاکیزه دامن کوه درد ?? ??
?? مادر ای رخساره ی تو زرد زرد ?? ??
?? مادر ای گیسو طلایی ؛ نازنین ?? ??
?? مادر ای ماه  خیالم ؛  مه جبین ?? ??
?? مادر ای روشنگر شب های تار ?? ??
?? مادر  ای  آرامبخش بیقرار ?? ??
?? مادر ای هر بوسه  تو دلبری ?? ??
?? مادر ای استاد مهر  و سروری ?? ??
?? مادر ای آب حیات و ریشه ام ??  ??
??مادر ای روح تو در اندیشه ام ?? ??
?? مادر ای تندیس عشق و سادگی ?? ??
?? مادر ای  افتاده  درافتادگی ?? ??
?? مادر ای هر لحظه چشمانت به در ?? ??
?? مادر ای بیخواب مانده تا سحر ?? ??
?? مادر ای گنجینه  ایام و دوران شباب ?? ??
?? مادر ای از جان کباب و دل کباب ?? ??
?? مادر ای شهد لبانت شهد عشق ??
?? مادر ای دامان پاکت مهد عشق ?? ??
?? مادر ای نوری ز انوار خدا در سینه ها ?? ??
?? مادر ای نور حقیقت در دل آیینه ها ?? ??
?? مادر ای لالای تو  ویرانگر غم‌های من ?? ??
?? مادر ای یادت رفیق سینه  تنهای من



?الهی بی پناهان راپناهی

سه شنبه 94/12/25
11:48 صبح
مسلمان

?الهی بی پناهان راپناهی
..بسوی بی پناهان کن نگاهی
رحیمی چاره سازی بی نیازی
..کریمی دلنوازی دادخواهی
الهی تکیه برلطف توکردم.
.که جزلطفت ندارم تکیه گاهی
مقام عزوجاهت چون ستایم..
که برترازمقام وعزوجاهی
خوشاآنکس که بنددباتوپیوند..
خوشاآندل که داردباتوراهی
مراشرح پریشانی چه حاجت..
که برحال پریشانم گواهی
نهاده سربخاک آستانت..
گدائی دردمندی عذرخواهی
مران ازآستانت این گدارا..
پناه آورده سویت بی پناهی
گرفتم دامن بخشنده ای را
..که بخشدازکرم کوهی بکاهی
تهی دستی که بااشک ندامت
..زپاافتاده ازبارگناهی
چه کم گرددزخالق گرنوازد.
.زرحمت بنده ای راگاهگاهی
به آب چشمه ی لطفت بشویی.
.اگرسرزدخطایی اشتباهی
امیدلطف وبخشش ازتودارد.
.اسیری شرمساری روسیاهی
زنخل رحمت بی انتهایت.
.بیفکن سایه برروی گیاهی
مران یارب زدرگاهت امین را..
که دیگردربساطم نیست اهی.



توبه نصوح

جمعه 94/12/21
8:54 عصر
مسلمان

  توبه نصوح ??                                                                                                                                                                                              ?نصوح مردى بود شبیه زنها ،صدایش نازک بود صورتش مو نداشت و اندامی زنانه داشت او مردی شهوتران بود با سواستفاده از وضع ظاهرش در حمام زنانه کار مى کرد و کسى از وضع او خبر نداشت او از این راه هم امرارمعاش می کرد هم ارضای شهوت.
 
گرچه چندین بار به حکم وجدان توبه کرده بود اما هر بار توبه اش را می شکست.
 
?او دلاک و کیسه کش حمام زنانه بود. آوازه تمیزکارى و زرنگى او به گوش همه رسیده و زنان و دختران و رجال دولت و اعیان و اشراف دوست داشتند که وى آنها را دلاکى کند و از او قبلاً وقت مى گرفتند تا روزى در کاخ شاه صحبت از او به میان آمد. دختر شاه به حمام رفت و مشغول استحمام شد.

?از قضا گوهر گرانبهاى دختر پادشاه در آن حمام مفقود گشت ، از این حادثه دختر پادشاه در غضب شد و دستور داد که همه کارگران را تفتیش کنند تا شاید آن گوهر ارزنده پیدا شود.
 
کارگران را یکى بعد از دیگرى گشتند تا اینکه نوبت به نصوح رسید او از ترس رسوایى ، حاضر نـشد که وى را تفتیش ‍ کنند، لذا به هر طرفى که مى رفتند تا دستگیرش کنند، او به طرف دیگر فرار مى کرد و...
                                                                                                                                                                                                                                                       ?این عمل او سوء ظن دزدى را در مورد او تقویت مى کرد و لذا مأمورین براى دستگیرى او بیشتر سعى مى کردند. نصوح هم تنها راه نجات را در این دید که خود را در میان خزینه حمام پنهان کند، ناچار به داخل خزینه رفته و همین که دید مأمورین براى گرفتن او به خزینه آمدند و دیگر کارش از کار گذشته و الان است که رسوا شود به خداى تعالى متوجه شد و از روى اخلاص توبه کرد در حالی که بدنش مثل بید می‌لرزید با تمام وجود و با دلی شکسته گفت: خداوندا گرچه بارها توبه‌ام بشکستم، اما تو را به مقام ستاری ات این بار نیز فعل قبیحم بپوشان تا زین پس گرد هیچ گناهی نگردم و از خدا خواست که از این غم و رسوایى نجاتش دهد....                             

ادامه مطلب...

عواقب دردناک ارتباطات تلفنی نامشروع قسمت پنجم

دوشنبه 94/12/17
11:23 عصر
مسلمان

عواقب دردناک ارتباطات تلفنی نامشروع  قسمت پنجم   

  روزها گذشت و ارتباط ما و آن ها به این صورت سپری شد تا این که فیلمی را آوردندکه در آن مدیر شرکتی از طریق تلفن با دختر جوانی که او را دوست داشت و دختر نیز او را دوست داشت آشنا شده و سپس قرار گذاشتند تا در مکانی همدیگر را ملاقات کنند ، وهنگام ملاقات دانست که معشوقه ی تلفنی اش منشی دفترش می باشد..

هردو تعجب کردند وهردو قرار ازدواج را گذاشتند..

 

 

با خود فکر می کردم و می گفتم: آیا ممکن است که من به همسری که آرزویش را دارم از طریق تلفن دست رسی پیدا کنم؟!!

بعد از آن تصمیم گرفتم از دوستم که واسطه ی اینگونه کارها بود شماره ای از شماره های زیادی را که دارد و با آن ها با جوانان صحبت می کند بگیرم.

 

دوستم بلافاصله شماره ی جوانی را داد و مرا قانع کرد که برای ازدواج باهم مناسبیم، و بعد از آن مکالمات تلفنی من با او شروع شد، او را شناختم و مکالماتم را تکرار کردم..می کرد. 

 

من منتظر « شب زنده داری » برادر بزرگم بیداری در شب را دوست داشت و می ماندم تا همه ی اهل خانه بخوابند و بعد با دوست پسرم تماس می گرفتم.

 

روزی از روزها بعد از آن که برادرم به خواب رفت، گوشی را برداشتم و شروع به صبحت کردم..

 

آنقدر غرق صحبت کردن با دوست پسرم بود که متوجه روشن شدن هوا نشدم...
برادرم مثل عادت همیشگی اش بیدار شده بود... و من متوجه نشده بودم... و آمد تا بعضی از دوستانش را برای نماز صبح تلفنی بیدار کند...ناگهان متوجه تلفن زدن من شد و حتی بعضی از سخنانم را شنید،
اما با حالت خونسردی آن را نادیده گرفت و از من خواست که گوشی را سریعاً قطع کنم، دستم را گرفت و بر سرم فریاد کشید: وای بر تو چه کاری را انجام می دهی... مگر دیوانه ای... بدنم به لرزش افتاد وترس شدیدی سراپایم را فرا گرفته بود،
 از او خواستم که ماجرا را نادیده بگیرد و پ درم راباخبر نکند، آه سردی کشید و دستم را رها کرد و گفت: قرار است فردا اگر خدا بخواهد
برای تو خواستگار بیاید به تو هشدار می دهم که دست از این کار برداری بی آبرو می شوی آیا به پیامدهای این گناه فکر نمی کنی.. 

از برادرم عذرخواهی کردم و از او خجالت کشیدم،و او از من خواست از خداوند طلب بخشایش کنم و به درگاهش توبه کنم. اینکار را انجام  دادم، خواستگاری که قرار بود برایم بیاید آمد، با مرد صالحی که دوست صمیمی برادرم بود ازدواج کردم و خداوند را خالصانه سپاس گفتم که مرا از دام گناه تلفنی نجات داد.
 وهمواره برادرم را دعا می کنم که مرا کمک و راهنمایی کرد تا به لطف خداوند بخشایشگر و آمرزنده و به واسطه او از این گناه بزرگ نجات پیدا کنم!!.
http://sheklakveblag.blogfa.com/ پریسا دنیای شکلک ها


صفحات ویژه

[ صفحات: ویژه ]
صفحات دیگر

کد آهنگ

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به اسلام آنلاین است. ||اسلا م آنلاین ...