گناه و پریشانی
یادداشت ثابت - چهارشنبه 95/5/14
9:5 عصر
نظر
گناه و پریشانی
حضرت مالک بن دینا(ر رح) در راهی می رفتند .درمسیر نوجوانی را دید که پیراهنی کهنه بر تن دارد و غمگین ایستاده و گریه می کند و عرق از بدنش می چکد ؛در حالی که فصل سرما بود.
حضرت مالک بن دینار (رح) با تعجب پرسید : ((برای چه گریه می کنی و در این سردی چه طور عرق کردی ؟))
نوجوان گفت : ((این جا از من گناهی سر زده بود وقتی این جا آمدم یادم آمد )) ترس الهی ،ندامت و پریشانی چنان بر او غالب شده بود که غرق در عرق شده بود .سبحان الله !چه قدر با حیا بود.