اندوهگین مباش !چرا که اندو ،تو را از گذشته دلگیر می سازد ،آز آین
اندوهگین مباش !چرا که اندو ،تو را از گذشته دلگیر می سازد ،آز آینده می ترساند و روزت را از تو می گیرد.
اندوهگین مباش !زیرا اندو ،قلب را می گیراند ،چهره را ترش می کند و شادبی آن را از بین می برد و امید را ویران می سازد.
انوهگین مباش !زیرا اندوه دشمن را شاد و دوست را ناراحت می کند و حسود را بر ناکامی ات خوشحال میگرداند و واقعیت ها را در برابرت دگرگون می سازد.
اندوهگین مباش !زیرا اندوه گمشده ای را باز نمی گرداند و مرده ای را زنده نمی کند و ارزشی به دنبال ندارد و سودی در پی نخواهد داشت
اندوهگین مباش!هر چند فقیر باشی چرا که برخی زیر بار قرض و بدهی هستند ،اندوهگین مباش !هر چند اتومبیلی نداشته باشی چرا که برخی پا ندارند.
اندوهگین مباش !هر چند از درد ها بنالی چرا که برخی روی تخت های سفید افتاده اند ،اندوهگین مباش !هرچند فرزند را در یک حادثه از دست دادهاند.
اندوهگین مباش !زیرا دادگاه به آن رسیدگی نمی کند و سرنوشت ،حتمی است و قلم ها خشک شدهاند و طومارها پیچیده اندوهت چیزی از حقیقت را پس و پیش نمی کند