کودک پارسا
یادداشت ثابت - شنبه 95/5/10
2:33 صبح
نظر
کودک پارسا
طاووس یمانی (رح)می فرماید : ((سالی با کاروان حج می رفتیم.کودکی نیز همراه ما بود که زاد و توشه ای همراه نداشت ))پرسیدم : ((زاد و توشعه ی تو کجاست
گفت : ((إِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَى ))بقره197 به خانه کریم رفتن و با خود طعام بردن روا نیست .
چون احرام بستم ،همه لبٌیک می گفتند ،به جز کودک . پرسیدم :چرا لبٌیک نمی گویی ؟ گفت : می ترسم لالبٌیک جواب بشنوم .چون نوبت قربانی رسید همه گوسفند قربانی می کردند.
از آن کودک شنیدم که می گفت : ((خدایا همه قربانی می کنند و من گوسفندی ندارم ،به جز تن و جسم خود)) این را گفت و انگشت خود را بر حلق مالید و جان به جان آفرین تسلیم کرد.
منبع :راه بهشت ص 114